شاید برای اخرین بار
هر وقت توي کوچه پس کوچه هاي اين ذهن بي صاحابم
پرسه مي زنم سر هر تقاطع که مي رسم، خاطره هام با
خاطره هات تصادف مي کنن.
کاش مي تونستم روي همه تقاطع ها يه پل هوايي
بسازم ... يا از همه خاطرات مشترکمون يه فاکتور
مي گرفتم ، همه رو ضربدر صفر مي کردم ...
آخه چند وقته که مخم اِرور ميده که
"يور خاطره مموري ايز فول".
اما حيف..... حيف که نه رمقي مونده، نه تواني ...
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۰۵ ساعت 15:48 توسط فراموشی
|