خدایا
که تو در عرش کبریایی خود نداری
من چون تویی دارم
من چون تویی دارم
وتو چون خود نداری
من چون تویی دارم
وتو چون تویی نداری
مرگ، وعده ای که فراموش می کنیم
تو اتاق نشسته بودم هوا آفتابی بود و روشن ...
ناگهان آسمون سیاه شد ... تاریک تاریک ...
صداهای بلندی میومد ...
و یکدفعه باد شدیدی وزید ...
درها و پنجره ها بسته بود ولی من باد رو حس می کردم ...
دیوار های خونه کج شد ... من چسبیدم به دیوار ... داشتم از حال می رفتم ...
احساس کردم روحم داره ار بدنم جدا میشه ...
روحمو می دیدم که داره کم کم از بدنم میاد بیرون ...
چشمام داشت تاریک می شد ...
روز قیامت بود ..
شهادتینمو گفتم ... یادم نیست تو دلم بود یا تونستم به زبون بیارم ...
اتیش بازی
و شبیه سازی انفجار های قاره ای
و آزمایش بمب های اتمی
را بر مسولین برگزاری مراسم تبریک میگم...
تنظیم قد و وزن
همچنین از وزن ایده ال برای قد شما اگاه یابید
با کلیک بر روی تنظیم قد و وزن
بگو دکترا برن
بگو دکترا برن
این نفسای اخرم
تو فقط برام بخند
اینجوری خیلی بهتره
دم اخری بزار
خوب بشینم نگات کنم
غزل اخرمو
فدای خندهات کنم
عزیزم گریه نکن
خراب هر هق هقتم
کاش نفس یاری کنه
بازم بگم عاشقتم
شاید برای اخرین بار
هر وقت توي کوچه پس کوچه هاي اين ذهن بي صاحابم
پرسه مي زنم سر هر تقاطع که مي رسم، خاطره هام با
خاطره هات تصادف مي کنن.
کاش مي تونستم روي همه تقاطع ها يه پل هوايي
بسازم ... يا از همه خاطرات مشترکمون يه فاکتور
مي گرفتم ، همه رو ضربدر صفر مي کردم ...
آخه چند وقته که مخم اِرور ميده که
"يور خاطره مموري ايز فول".
اما حيف..... حيف که نه رمقي مونده، نه تواني ...
با درد بخوانیــــد
بعضی از متن هام رو با بُغض نوشتم !.!.!
لُـــطـــفــا
با درد بخوانیــــد ...
وسوسه نشوی....
"آدم ات"
می شوم
اگر با هرسیبی وسوسه نشوی....
چوپان
چوپان را "تنهایی"دروغگو كرد !!!

یا امام زمان
ماه دوازدهم آمد ...
ولی ماه دوازدهم نیامد...

