فنجان قهوه
مردی به استخدام یک شركت بزرگ چندملیتی درآمد.
در اولین روز كار خود، با كافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:
«یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد:
«شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی با كی داری حرف می زنی؟»
كارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت:
«و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره؟»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
كارمند تازه وارد گفت: «خوبه»
و سریع گوشی رو گذاشت ..!
 
در اولین روز كار خود، با كافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:
«یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد:
«شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی با كی داری حرف می زنی؟»
كارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت:
«و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره؟»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
كارمند تازه وارد گفت: «خوبه»
و سریع گوشی رو گذاشت ..!
       + نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۲۶ ساعت 23:6 توسط فراموشی
        |